حرکت از عشق زمینی ورسیدن به عشق آسمانی
درسال 1345 درکوچه های شیراز دختری به نام لیلا به دنیا آمد ، دختری بسیار مهربان ، دلسوز و صبور که همیشه اطرافیان از رفتار او تأثیر می گرفتند ،لیلا چهارده ساله بود که پسری مومن، خوش اخلاق و متدین به خواستگاری او آمد از آنجا که این دو نفر نیمه ی گمشده ی هم را دروجود یکدیگر پیداکردند بعد از مدت زمان کوتاهی زندگی مشترک خود را شروع کردند .
به معنای واقعی احساس خوشبختی
شوهر لیلا زیاد جبهه می رفت و برمی گشت ، او و همسرش خیلی به هم وابسته بودند ، گاهی اوقات که احمد می خواست به جبهه برود به پدرخانمش می گفت که اگر من برنگشتم همسرم پیش شما باشد ، لیلا گریه می کرد و می گفت که قرار ما این نیست که تو تنها بروی ، من بدون تو نمی توانم زندگی را ادامه بدهم .در طول یک سال و نیم زندگی مشترک لیلا و احمد همیشه باهم بودند همه اطرافیان تعریف می کنند که واقعا آن دو دراین مدت کم خیلی به هم وابسته شده بودند ، و درکنار هم به معنای واقعی احساس خوشبختی می کردند .
همسر لیلا پاسداربود ، به دلیل مأموریتی که به او دادند باید عازم مشهد می شد ، لیلا وهمسرش وابستگی شدیدی به هم داشتند وتصمیم گرفتند که باهم به این سفربروند ، آن روزها برای رفت وبرگشت از شیراز به مشهد باید اول از تهران ردمی شدند ، چند روزی به زیارت امام رضا علیه السلام رفتند ودر راه برگشت در هتلی که در خیابان ناصر خسرو بود اسکان کردند تا بلیط حرکت به مقصد شیراز را بگیرندو به راه خود ادامه دهند ، شب هنگام ساعت 8:30 دقیقه نه مهر ماه سال 61 در عملیات بمب گذاری هتل خیابان ناصر خسرو تهران توسط منافقین لیلا وهمسرش ، احمد کشاورز (احمدی )به مقام رفیع شهادت نائل شدند .
درادامه به بیان شخصیت شهید لیلا زارع از زبان اطرافیان او می پردازیم .
خواهراین شهید پنج سال از لیلا کوچکتر بود با توجه به این که مدت زمان کوتاهی که درکنارخواهرش زندگی کرد، اما او را خواهری مهربان ، صبور ، آرام و متین معرفی می کند .
دوستان لیلا از دوران مدرسه می گویند :زمانی که از مدرسه برمی گشتند صحبت هایی که با هم داشتند با وجود این که درآن دوران تازه انقلاب پا گرفته بود و هنوز جو شاهنشاهی بر کشور غلبه داشت ، به شدت از امام خمینی و آرمان های ایشان طرفداری می کرد .
مادراین شهید از مهربانی لیلا زیاد می گوید ،با وجود این که سی وپنج سال از شهادت دخترش می گذرد همچنان داغ او تازه است و به یاد مهربانی های او است .یک روز لیلا از مدرسه آمد و گفت من دیگر به مدرسه نمی روم ، مادرش علت را از او جویا شد و متوجه شد به دلیل این که آن روز در کلاس دخترها راوادار به رقص کرده بودند لیلا از این حرکت بسیار ناراحت شده بود و دوست نداشت که دیگر در آن مدرسه درس بخواند .
آن موقع ها پدر لیلا دستگاه حصیر بافی داشت به فرزندان خود می گفت که هر کدام اگرحصیر را بافتید ، علامت بزنید تا دستمزد شما بدهم ، همه بچه ها دستمزد خود را میگرفتند اما هیچ وقت لیلا پولی از پدرنگرفت . پدراین شهید تعریف می کند ، وقتی که لیلا کوچک بود مرغی را در خانه داشتیم ، می خواستم او را بکشم و برای مصرف کنیم ، اما لیلا آنقدر التماس کردکه پدر از کشتن مرغ پشیمان شدوتازمانی که خود مرغ مرد ، کاری با او نداشتند .
برادرش تعریف می کند من از لیلا کوچکتر بودم ، وقتی او به نماز می ایستاد دوست داشتم مثل او چادرنماز بپوشم یک روز به او گفتم من هم می خواهم مثل تو چادر بپوشم و نماز بخوانم خواهرم خندید و گفت :شما آقا هستی ، مردها چادر نمی پوشند اما کنار من بایست و همراهم نماز بخوان ، برادر لیلا تعریف می کندوقتی که نمازم تمام شد لیلا برایم کتابی خرید و به من هدیه داد .
با خنده من را برای نماز بیدار می کردند
خواهر این شهیدازنوع و روش تربیت پدر و مادرش اینگونه می گوید: ما در خانواده ای مذهبی ، اهل نماز ، روزه ، حجاب بودیم نوع پوشش و برخورد با نامحرم برای پدرم بسیار مهم بودوروی این مسائل تعصب خاصی داشت ، اما هیچ وقت با خشونت از ما نمی خواست که ما این اصول را رعایت کنیم . قبل از سن تکلیف از ما می خواستند که حجاب داشته باشیم ونماز بخوانیم ، همیشه من را با خنده برای نماز بیدار می کردندو با مهربانی و اخلاق خوب رعایت موازین اسلامی را از ما می خواستند .
حرکت ازعشق زمینی به عشق آسمانی یادگارلیلا برای نسل های بعد
خواهر لیلا زارع یادگاری که این شهید برای جوانان نسل امروزگذاشته است را اینگونه بیان میکند :لیلا همیشه همراه و همگام با همسرش در جامعه حضور فعال داشت ، همیشه برای حجاب اهمیت خاصی داشت ، برای انتخاب همسرش به دنبال مادیات نبود ، وملاک اصلی او مذهبی بودن او بود که از دعای پدر و مادر و نیت خوب خودش فردی هم کفو خودش پیدا کرد و به دلیل انتخاب درستش ، معنویت این زوج در کنارهم بالا رفت ، به طوری که هر دو به خدا نزدیک شدند، ازعشق زمینی به عشق آسمانی رسیدند ودرنهایت به مقام رفیع شهادت نائل آمدند .
دفاع از اسلام و پشتیبانی خانم ها
خواهر این شهید باتوجه به نقش زنان در ترویج فرهنگ شهادت گفت :اگر الگوی خانم ها حضرت زینب ، حضرت معصومه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد همیشه از ولی و امام آن دوره تبعیت می کنند ، و در هر دوره ای برای دفاع از اسلام همگام با همسران ، پدران وفرزندان خود قدم برمی دارند ، همین طور که در حل حاضر میبنیم مادرها و همسران پشتیبان عزیزان خود برای دفاع از حرم حضرت زینب هستند ، امت ما همیشه انقلابی بوده است شاید گاهی اوقات به نظر آید کمی کمرنگ شده اما تجربه نشان داده که در هر موقع که اضطراری پیش بیاید مردم در هر دین ، مذهب و اعتقادی برای دفاع از کشور خود کم نمی گذارد .
کلام آخر
شهدا جان دادگان مسیر ظهورند ان شاالله ماهم بتوانیم دراین راه راسخ و استوار قدم برداریم ،نقش پدرو مارها در تربیت فرزندان کمرنگ شده است اگر رابطه ها با یکدیگر صمیمانه باشد مطمئناًبسیاری از مشکلات جامعه از بین می رود همه ی فرزندان این کشور دلهای پاکی دارند ، این مملکت کشور امام زمان است .ان شاالله همه در پناه امام زمان هستیم .
منبع: نسیم شیراز